کد مطلب:8469 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:407

آموزه هاي زندگاني حضرت زهرا(س) (07)
مقاله
آغاز سخن



نگاه جمع و بينـش كامل ديـن و پيشـوايان ديني به گستره هستـي و آفريده هاي آفرينش, امتيازي چشمگير در آييـن اسلام محسوب مي شود و نشان از برتري پايـدار و جـوابگـويـي جاودان به تمامـي پرسشهاي امـروز, فـردا و فـرداهـا خـواهـد داشت.



((انسان)) كه والاتريـن آفريده خداوند است, جايگاه ويژه اي داشته و از موقعيت ممتازي در عرصه هستي برخوردار است. از ايـن رو, چون از زواياي مختلفي به ابعاد شخصيتـي او نگريسته مي شـود, دانشهاي گوناگوني به روشنگري و پاسخگـويي مـي پردازند; آنجا كه جلـوه هاي ظاهري رفتار, گفتار و پندار او بررسي مي شود, ((علـم فقه)) بدان پـرداخته و عهده دار ايـن مهم مـي شـود. و آنگـاه كه در بــــاده خردورزي, انديشمنـدي و نيروي عقل سخـن به ميان مـيآيـد, ((علـم عقايد)) با تـوانمندي خاص خود مطرح مي شود. و چـون در باره عشق, عاطفه, و قلب, آموزه هايي انسان ساز و حيات بخـش مي يابيـم, ((علـم اخلاق))(1) را مي بينيـم كه با سلسله سخنان و مـوعظه هاي بنياديـن خـود مـا را به حكمت, عفت, عدالت و شجـاعت فـرا مـي خـوانـد تـا ((انسان كامل)) شويـم و چون گوهري گرانبها در آغوش آفرينش قرار يـابيـم.(2) چنيـن نگـرش همه سـويه اسلام به جلـوه ها و چهره هـاي زندگي, موجب گرديده كه مجمـوعه پندارها, رفتارها و گفتارهاي ما در ((ايمان)), ((اعمال)) و ((اخلاق)) ديده شـود و هر يك خصوصيات ويژه اي يـافته و از سـوي ديگـر در دو ضلع ديگـر شخصيت افــراد, تإثير گذارد.



در ايـن ميان ((اخلاق پسنديده و آسماني)) ـ كه مجموعه اي از حالات مثبت و به دور از غبارهاي تيرگـي بخـش شيطاني است ـ سرآمد شمرده شـده و سكاندار وجـود پرتلاطـم ما, در صحنه هاي پرحادثه و فراز و فرودهاي تـوان فرسا معرفي شده است. به گـونه اي كه تهذيب و تكميل ايـن بعد نقشـي ژرف در پايداري ايمان و جاودانگـي اعمال داشته, مـددكار مطمئنـي در حفظ, تـرميـم و بالنـدگـي بـاورهاي دينـي و شيـوه هاي عرشـي زندگي خـواهد بـود. بدين خاطر ((بهتريـن سرمايه انسان)) اخلاق پسنديده دانسته شده و فلسفه بعثت رسـول اكرم, صلي الله عليه و آله و سلـم اتمام مكارم اخلاق بيان گرديده است. (3) 2آثـار و انـواع اخلاق2 رهآورد اخلاق شايسته, فـردوس الهي دانسته شده و پروردگار متعال پس از بيان صفات چنيـن انسانهاي پاك نهادي مـي فرمايد: ((اولئك فـي جنات مكرمـون))(4) ((آنها هستنـد كه در بـاغهايـي[ از بهشت] گـرامـي و عزيز خـواهنـد بود)).



آنگاه كه انـواع اخلاق در كلام خـداوند مطرح مـي شـود, به برخـورد جالب, مهربان و مشفقانه رسـولان الهي در عرصه اجتماع اشاره شـده كه همـراه با عشق به وظيفه و صفا و صميميت پيامبـرانه در جـواب كافران, خـود را فرستاده اي ناصح و دلسوز از سـوي خداوند معرفـي كـرده كه نقشـي جز خيـرخـواهـي و بيان پيامهاي الهي بـراي آنان نخـواهنـد داشت. (5) اخلاق اسلامـي گنجينه اي گرانبها از گـوهرهاي فكري, اقتصادي, عبادي در باره خـود, خـداوند و خلق معرفـي شـده است.(6) روابط عاطفـي و منطقـي انبيا با مردم و نقـش كيمياگـون حسـن خلق و احسان رسـولان و رهبران فكري فرهنگي در جلـوه ((اخلاق انبيا)) مطرح شده است(7) و نـورانيت و روشني بخشـي اخلاق شعيب در قرآن به طور جامع بدان اشاره شده است. بدان حد كه اهل مديـن با اعتراف به ايـن بعد اخلاقي تربيتـي, وي را صاحب رشد و اخلاقي والا مـي دانستنـد.(8) آنگـاه كه به شيـوه هاي مـوفقيت رسـول اكـرم(ص) پرداخته مي شـود; اخلاق پسنديده و احسان والاي وي سرآمد(9) تمامـي صفات معرفـي شده به گـونه اي كه خداوند, خـود ايـن ويژگي آسماني حضرت محمـد(ص) را ستـوده و با صراحت از آن نام مـي بـرد كه: ((و انك لعلـي خلق عظيـم)).(10) و به راستـي كه صـاحب اخلاقـي والا و برجسته اي هستي.(11)



ياس ياسين و سيره و سخن آسماني





*



ياس بوي مهرباني مي دهد ياس ما را رو به پاكي مي برد ياس مثل عطر پاك نيت است ياس را آيينه ها رو كرده اند ياس بوي حوض كوثر مي دهد عطر اخلاق پيمبر مي دهد(12)

*



عطر دوران جواني مي دهد رو به عشق اشتراكي مي برد ياس استنشاق معصوميتست ياس را پيغمبران بو كرده اند عطر اخلاق پيمبر مي دهد(12) عطر اخلاق پيمبر مي دهد(12)



فاطمه زهـرا(س) بانـويـي آگاه به مبـانـي اسلام و آشنا به اصـول اخلاقـي بـود. او كه بـا آيات قـرآن و حلاوت آن در تلاوت, تفكـر و تإمل خـويـش مإنوس بـود و از سيره و سخـن رسـول الله نسبت به اخلاق الهي و پسنديده آگاهي داشت, از آغاز طفـوليت نمونه اي كامل و اسـوه اي برجسته بـراي همگان بـود. اطلاعات بيكران آن پاك بانـو نسبت به ارزشهاي اصيل اخلاق و آداب(13) و شنـاخت ژرف اخلاقيات به عنـوان بخـش عظيمـي از معارف ديـن در چهره هـا و نمـودهــــــاي گـوناگـون(14), نگاهـي همه سـويه و پـروسعت در ايـن بـاره به وي بخشيـده بـود, به گـونه اي كه در سيـره و سخــــن او, دهها نكته درسآمـوز و معرفتآفريـن ديـده مـي شـود كه براي شيفتگان تهذيب و تربيت ره توشه هايي ارزشمند و جاودان خواهد بـود. با هـم برخي از ايـن گلـواژه هـاي معرفت را مـي نگـريـم:



1. اخلاق اجتماعي



گستره پروسعت جامعه گرچه همانند اقيانـوسـي بـي كران مـي نمايد و از ابهتـي چشمگيـر و خيـره كننـده بـرخـوردار است امـا مناسبـات اجتماعي و نيازهاي افراد به همديگر, ايـن اقيانـوس را به صـورت درياها, نهرها, جـويبـارها و بـركه ها مـي سـازد و ضـرورت نشست و بـرخـاستها و رفت و آمـد انسانها را بيشتـر و بيشتـر مـي سـازد.



آنچه تراكـم بسيار ايـن شيوه را با نسيـم سلامت و شيريني و حلاوت همراه مي سازد; اخلاق اجتماعي است. بـي شك ايـن اخلاق چـون از بارش آسمان عصمت فـرو بـارد و در آغوش جان انسانها نشينـد, تإثيـري بسيار والا ـ و حتي مقدس ـ بر جاي خـواهد گذارد. سيماي منبسط يا چهره گشاده كه ((خوشرويي)) نام دارد, كيميايي بـس گرانبهاست كه در صحنه هاي گوناگـون زنـدگـي و در بيـن انسانهاي مختلف ـ با هر سليقه و مذهب و مكتب ـ كـارآمـدي فـراوان دارد و در سخنـــــان معصـومان ـ درود خداوندي بر آنان باد ـ به طـور پي در پـي بدان تإكيد شده است.



دخت آفتاب, فاطمه زهرا(س) در سخني كوتاه, بلنداي ايـن حقيقت را ايـن گـونه ترسيـم نموده است كه: ((بشر فـي وجه المـومـن يـوجب لصاحبه الجنه و بشـر فـي وجه المعانـد المعادي يقـي صاحبه عذاب النار));(15) پاداش خوشرويي در برابر مومـن بهشت است و خوشرويي با دشمـن انسانهاي ستيزه جـو انسان را از عذاب آتـش باز مي دارد. بيان معيار بنياديـن در گشادگـي چهره ـ و گاه لبخنـد زيبا ـ به هنگام روبه رو شـدن با افراد در سخـن آن بانـو, نشانگر هـدفمنـد بـودن گفتگـوها و ديـد و بازديـدهاي انسانهاي ديـن باور است. از اين رو به كارگيري ايـن شيـوه براي گروهـي پاداشـي چـون بهشت به دنبال دارد و براي پاره اي آتـش دوزخ فراهـم مي سازد. بي شك چنيـن ملاك ـ كه در اصـول مكتب و ارزشهاي مذهب براي خـداجـويان ترسيـم شده است ـ ما را از واژگوني اهداف كه ثمري جز خـوش بـودن و شاد گشتـن ـ با هر كـس و به هر صورت ـ مي رهاند و احترام و بزرگداشت افـراد را در چـارچـوب پـايبنـدي آنـان به مذهب ارايه مـي دهـد.



2. اخلاق زناشويي و خانوادگي



زندگي, كانـوني است كه با فرازها و نشيبهاي بسياري همراه است و شاديها و شيونها در كنار هـم ديده مي شود. نوع نگاه و بينش زن و شـوهـر و اهـداف آن دو, سختيها را سهل و ناهمـواريها را همـوار مي سازد, به گـونه اي كه هـر يك به استقبال حـوادث مـي رونـد و با تمام تلاش در پـي آرامـش, صفا, صميميت و مهربـانـي در زنـدگانـي خـواهند بـود. به يقين آنچه به جلوه هاي تلخ و شيريـن زندگي رنگ ديگري مـي بخشـد و ظرفيت فـراوان نسبت به رفاه و غنا و شكيبايـي لازم در فقر و انـدوه به ما مـي دهـد ـ به گـونه اي كه با روحيه اي سرشار و به دور از يإس و نوميدي و يا بي هويتي و از خـودباختگي به حيات خـود ادامه مي دهيـم ـ ارزشهاي اخلاقي و صفات روحي رواني است; كه فـاطمه زهـرا(ع) اسـوه اي تمام عيار در ايـن ميـدان است.



او از اوان طفوليت با سختيها و مشكلات همزاد بـود. دشواريهاي سه ساله در شعب ابـوطالب و سنگلاخهاي مبارزه با سـران كفـر و نفاق, مـردان مـرد را از پاي در مـيآورد اما نيـروي ايمان و عشق چنان تـواني به ايـن نـوجوان و جـوان بخشيده بـود كه با نهادي پاك و روانـي شفاف يكايك ناهمـواريها را پشت سر مـي گذاشت. و آن هنگام كه به خانه همسر پاي گذارد, آغازي ديگر با مرحله اي نـو در ستيز با سختيها بـود و در ايـن هنگامه هاي طاقت سـوز ((اخلاق زناشويي و خانـوادگـي)) او پـديـدار مـي شـد نه آنكه تنها در رفاه, شادي و فراواني امكانات, اظهار رضايت از همسر و زندگـي خـويـش نمايد!! روزي كه امام(ع) غذايي از همسر عزيز خود خـواست تا بدان گرسنگي خـود را برطرف سازد, فاطمه(ع) در جـواب گفت: سوگند به خدايي كه پـدرم را به نبـوت و شما را به امامت برگزيد, دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريـم, آنچه بود به شما و فرزندانـم ; حسـن و حسيـن دادم و خـود از غذاي انـدك مـوجـود استفـاده نكردم.



حضرت با تإسف بسيار فرمـود: فاطمه جان! چـرا مرا آگاه نكردي تا به دنبـال تهيه غذا بـروم؟ و آن بـانـو در جـواب عرض كرد: ((اي اباالحسـن! من از پرودگار خود حيا مي كنم چيزي را كه تو بر آن تـوان و قدرت نداري درخـواست نمايـم.))(16) و در زماني ديگر كه فـاطمه(س) سـوال از غذاي روزشـان مطـرح كـرد و پـس از آن از انفاق درآمد همسر خـود در راه خـدا آگاه شـد, با اندوه بسيار ـ از سوال خود ـ فرمود:



فاني استغفر الله و لا اعود ابدا;(17) مـن از خدا آمرزش مي طلبـم و ديگـر مـرتكب ايـن رفتـار نخـواهـم شـد!



3. اخلاق سياسي



اخلاق سياسـي زهراي مرضيه(س) را مي تـوان در فصلهايي چـون ((دفاع از امـام و حجت خـدا)); ((پيـروي كـامل از امـامت و رهبـــــري علـي(ع))); ((صحنه هـاي مختلف مبـارزه بـراي فـدك)) و ((حضـــور مشتاقانه و دلسـوزانه در عرصه هاي تـدارك جنگ و جهاد)) نگـريست. كه سرانجام صحيفه آخرين ايـن دفتر با سرخي خـون آن بانوي شهيده رنگيـن گشت و مهر شهادت, نشان هميشه از شجاعت و شهامت فاطمه(ع) در ايـن ميدان گرديد. نخست با گفتگو درخواست حق غصب شده خود را كـرد و بـا استـدلال به آيـات مختلف قـرآن به محـاجه پــرداخت و سرانجام خليفه اول را وادار به استرداد فدك نمـود.(18) آنجا كه از امام زمان خـود, علي(ع) سخـن مي گفت, ژرفاي نگاه و بينـش او, تمامي حيله ها را نظاره مي كرد و نقـش دشمـن را در صحنه هاي مختلف به صـورت پيـدا و پنهان مـي نگريست. از ايـن رو به خـوبـي جايگاه امامت را در صحنه هاي سياسـي جامعه تـرسيـم مـي كرد و به روشنگري كـوته نظران و ساده لـوحان مـي پرداخت. ابتـدا امامت اهل بيت(ع) را ((عامل وحـدت و ايمنـي از تفرقه))(19) تـرسيـم كرد, سپـس حضـرت علـي(ع) را ((بزرگ امامـان)) لقب داد.(20) در سخنـي سيـاسـي در برابر غاصبان خلافت فرمود:



((برخلاف حكـم خدا در قرآن و سنت و سفارش پيامبر اسلام در تإويل و تفسيـر قـرآن, حق امـامت او را غصب كـرده و به ديگـــــــران سپـردند.))(21) زهراي مرضيه(س) با انـدوهـي مشفقانه و مصلحانه, ((دوري از عذاب جـاويـدان)) و ((فـراهـم سـازي نعمتهاي هميشگــي خـداونـدي را))(22) ارمغان رهبري اميـر مـومنان(ع) بـراي مـردم معرفـي مـي كند و با يادآوري غديرخـم همگان را به پايبندي عهد و پيمان خـويـش با رسـول الله(ص) ـ در باره رهبـري علـي(ع) ـ فرا مي خـوانـد.(23) او با درك شرايط حكـومت اسلامـي و ضرورت دفاع از جـامعه, در هنگامه هاي جنگ و جهاد, نبـردي بـابصيـرت و شناخت در ايـن عرصه مـي نمـود, گـاه در ميـدان جنگ به يـاري آسيب ديـدگـان مي شتافت و با فعاليتهاي فـراوان مجـروحان را امـداد مـي نمـود و گاهـي در پشت جبهه, نيازهاي رزمنـدگان و جنگجـويان را تـإميـن مـي كـرد. ((جهاد)) در نگـاه او ((عزت اسلام و مسلمـانــان))(24) تفسير گرديد و از جمله كارهاي آن بانـو ـ در پشتيبانـي جبهه هاي جنگ ـ پخت نـان و بـردن آن بـراي مجـاهـدان بود.(25)



4. اخلاق اقتصادي



فقر و غنا, بخشـش و ايثار, حالات و مراحل مختلف امتحانات و فراز و فـرودهاي زنـدگـي مشتـرك است كه گـاه از آغاز زنـدگـي بـا ما همراهند و زمانـي در برهه هاي مختلف مايه سنجـش ايمان و باورهاي مذهبـي ما مي گردند. ((اخلاق اقتصادي)) زن و شـوهر بهتريـن ابزار پيروزي در سنگلاخهاي زندگي خواهد بـود, به گونه اي كه ((دارايي و ناداري)) هيچ گـونه تغييري در گفتار و رفتار آنان ايجاد نكـرده و آنان را همچنـان پـاك و پيـراسته در صحنه هـاي گـونـاگـون نگه مـي دارد. بخشـش پيـراهـن زيبـا و نـو در شب عروسـي ـ به هنگـام تـوانمندي ـ و ايثار دردمندان, مستمندان و در راه ماندگان ـ در سالهاي فقر و تنگدستي ـ نمـونه هايي اندك از بي كران صفات و اخلاق اقتصادي فاطمه زهرا(ع) است كه هر يك بـراي ما الگـوي شايسته در سالهاي بهره منـدي از نعمتها و يا تنگـدستـي خـواهد بـود. رسـول اكرم(ص) روزي وارد منزل فاطمه(ع) شـد, فـرمـود: دختـرم! در چه حالي هستي؟ و چگونه زندگي مي كني؟ و او جـواب داد: ((درد گرسنگي بـي تابـم كرده و هر لحظه رو به فزوني است و غذايي ندارم تا رفع گرسنگـي كنـم.))(26) روزي ديگر رو به پدر كرده گفت: ((اي رسـول خـدا! سـوگنـد به پرودگار, در خانه علـي(ع) پنج روز است كه صبح كـردم بـدون غذا و هـرگز غذايـي را در دهـان نگذاشته ايـــم; نه گـوسفندي داريـم و نه شتري و نه غذايي و نه آبـي.))(27) گاه در ايـن شرايط دشـوار كه اندك غذايـي براي كـودكان داشتنـد و خـود گرسنه بـودنـد, به آنان ميهمان مـي رسيد و چـون علـي(ع) در باره پذيرايي از فاطمه(س) پرسـش مي كرد, آن پاك بانـوي آسماني مـي گفت:



((در خانه ما غذايـي نيست مگر به انـدازه خـوراك دختـربچه, اما امشب ايثار كرده, گرسنگي را تحمل مي كنيـم و هميـن مقدار غذا را به ميهمان مي بخشيم.))(28)





*



غلام همت آنم كه زير چرخ كبود چه گـويمت كه به ميخـانه دوش مست شـراب كه اي بلندنظر شاهباز سدره نشين تو را ز كنگره عرش مي زنند صفير نـدانمت كه دريـن دامگه چه افتادست.(29)

*



ز هـر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است سروش عالم غيبم چه مژده ها دادست نشيمـن تـو نه ايـن كنج محنت آبادست نـدانمت كه دريـن دامگه چه افتادست.(29) نـدانمت كه دريـن دامگه چه افتادست.(29)



5. اخلاص



اخلاص; صاف كـردن عمل از هر ناخالصـي(30) و پالايـش كارها از هـر آلايشـي است. به گـونه اي كه بـراي غيـر خـدا هيچ نصيبـــي در آن نبـاشـد(31) و پـاداشـي در سـراي دنيـا و آخـرت بـــراي آن طلب نشود.(32) به ديگر سخـن; آزادي انسان از ستايش ديگران و شفافيت عمل از غبار هواها و هوسها اخلاص است.(33) همان كه ظاهر و باطـن و درون و برون را همسان و يكسان مـي كند و گـويـي هيچ بيننده اي, نظاره گر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخـن و رفتارمان بوده و بس.



اخلاص گاه در عمل نگريسته مي شود ـ كه دوري آن از خـوب و بد و حق و باطل خواهد بـود ـ, گاهـي در نيت تفسير مـي شـود ـ كه از خـوف جهنـم و عشق به بهشت به مـرحله اي بالاتـر كه رضايت الهي است گام برداشتـن ـ و زمانـي اخلاص در ديـن دانسته مـي شـود كه بيزاري از التقاطـي گري در آيين و ايمان به تمامي احكام و قـوانيـن خـواهد بـود.(34) (مخلصين له الـديـن و لـو كره المشركـون) در ضمير ما نمـي گنجد به غيe دوست كـس هر دو عالـم را به دشمـن ده كه ما را دوست بـس زهـراي مـرضيه(س) در اوج قله اخلاص بـود و ايـن ويژگـي ممتاز آن حضرت, ريشه در اعتقادات بنيادين و عشق ديريـن وي نسبت به باورهاي ديني و عبـوديت فراوان وي داشت. او چـون خـود را در محضـر پـروردگار مـي ديد, نيازي به ديـدن ديگران و تعريف افـراد نمـي ديد چرا كه خـورشيد خلقت, بينايان را از چراغهاي كـم نـور و خاموش بي نياز مي كند. بديـن خاطر در مراحل مختلف زندگي با گفتار و رفتار خود بر ايـن نكته تإكيد مي كرد كه خداوند را ـ نه براي ترس از دوزخ و يا عشق به بهشت بلكه ـ تنها به خاطر خـداونـدياش دوست دارم و هيچ آرزويـي غيـر از خـود او در سـر ندارم.



روزي رسـول خـدا رو به زهرا(س) كرده فـرمـود: ((دختـرم! اكنـون جبـرئيل نزد مـن است و از سـوي پـروردگارم پيام آورده كه هر چه بخـواهـي تحقق مـي يابـد; چه مـي خـواهـي؟)) فاطمه(ع) پـاسخ داد: ((شغلنـي عن مسإلته لذه خدمته, لا حاجه لي غير النظر الـي وجهه الكـريـم));(35) لذتـي كه از خـدمت حضـرت حق مـي بـرم مرا از هر خواهشي بازداشته است; حاجتي جز ايـن ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاي خداوند باشـم.(36) چنيـن بينـش روشـن و شفافي موجب گرديد در سخني كوتاه, بلنداي معرفت خويـش را در باره اخلاص بيان كند كه:



((مـن اصعد الـي الله خالص عبادته اهبط الله عز و جل اليه افضل مصلحته));(37) كسـي كه عبادت خالصانه خـود را به سـوي خـداونـد فرستـد, پروردگار بزرگ برتريـن مصلحت او را به سـوي او خـواهـد فرستاد.



و در گفته اي ديگـر با اشاره اي به عبادات, ((روزه را مايه تثبيت و فرود اخلاص در سراي دل)) بيان مي كند.(38) او نخستيـن كـس بـود كه به سخنان خـود عمل مي كرد و در مراحل مختلف زندگي اندوخته هاي اخروي بسياري از ايـن طريق براي خود فراهم مي نمود. سائلي كه از مسجد با دستـي تهي برگشته و در كـوچه ها امدادگري نمي يابد, چـون به در خانه دخت رسـول الله(ص) مـي رسـد, يگانه فريادرس مستمندان را او مي بيند, از ايـن رو از وي كمك مي طلبد. و زهراي عزيز كه سه روز خـود و فـرزندانـش گرسنه بـودند, چـون با استمـداد مستمنـد روبه رو مي شـود و از سـوي ديگر شيـوه هميشه او كمك به نيازمندان بـوده است ـ پيراهـن خـود را نزد يك يهودي گرو مي گذارد تا قدري نـان و خـرمـا گـرفته به سـائل ايثـار كند.



هنگامي كه سلمان اصرار مي كند كه اندكـي از نان و خرما برداشته, براي رفع گرسنگـي خـود و فرزندان استفاده كند, فاطمه مـي گـويد:



((سلمان! اين كار را فقط بـراي خـدا انجام دادم, از ايـن رو هيچ از آن بـرنخـواهـم داشت!))(39) حسيـن بـن روح ـ از نايبـان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسـش شخصـي كه رسـول خـدا(ص) چند دختر داشت فـرمـود: چهار دختـر و چـون او سـوال مـي كنـد: كـدام يك از همه بافضيلت ترند؟



جـواب داد: فاطمه. وي با تعجب بسياري باز مي گويد: حضرت زهرا(س) از همه فرزنـدان پيامبـر(ص) كـوچكتر بـوده و از سـوي ديگر كمتر مصاحبت رسـول الله(ص) را درك كـرده است, چگـونه او بـافضيلت تـر است؟! حسين بـن روح فرمود: فاطمه(ع) داراي دو ويژگي برجسته بود: نخست آنكه وارث رسـول خـدا(ص) بـود و ديگـر اينكه نسل پيـامبـر خاتـم(ص) از ذريه او است. و خـداونـد متعال ايـن صفات را به او ارزانـي نـداشت مگـر به خاطر(اخلاص در نيت زهراي مرضيه(س).(40)

1ـ اربعيـن حـديث, امـام خمينـي, ص385 تـا 395 (بـــا تلخيص و گزينـش).



2ـ تفسير الميزان, (ترجمه), علامه طباطبايي, ج1, ص500و ;509 رك: تفسيـر الكاشف, ج3, ص79 و ج5, ص41 و ج2, ص93.



3ـ چهل حديث حج, حسيـن انصاريان, ص;71 رك: تفسير ابـن كثير, ج4, ص;629 تفسير التبيان, ج10, ص;268 تفسير التحـريـر, ج24, ص292 و ج 29, ص;63 تفسيـر فتح القـديـر, ج5, ص270.



4ـ معارج, 35, نك: تفسيـر نمـونه, ج7, ص64 و ج 14, ص;76 تفسيـر الميزان, ج11, ص155.



5ـ اعراف, 66, و 67 و ;68 رك: تفسيــــــر الميزان, ج11, ص;155 تفسير مجمع البيان, ج10, ص500.



6ـ بقـره, ;177 معارج, ;14 نك: تفسير المـراغي, ج5, ص83 و ج 9, ص148.



7ـ آل عمران, ;159 فصلت, ;34 رك: تفسير ملاصـدرا, ج4, ص170 و ج1, ص712.



8ـ هـود, 87, نك: تفسيـر الميزان, ج1, ص370 و 373 و 375 و ج 2, ص235 و ج 4, ص111 و 181 و ج 6, ص166 و 257.



9ـ آل عمران, ;159 مـومنون, ;96 قلـم, 4. نك: تفسير الكبير فخر, ج9, ص61 و 64, تفسيـر كشف الاســرار, ج2, ص286 و ج8, ص519 و ج10, ص188, تفسيـر مجمع البيـان, ج2, ص870 و ج10, ص500, تفسيـــــــر المراغي, ج6, ص149 و ج 29, ص28.



10ـ قلـم, 4, رك: تفسير المنيـر, ذيل آيه 4 سـوره قلـم, تفسيـر نمـونه, ج24, ص377, ذيل آيه 7, سـوره قلم.



11ـ براي پژوهـش بيشتر در باره اخلاق پيامبراني چون نوح به سوره اعراف آيه 60 و 63 و هـود به سـوره اعراف, آيه 66 و 69 مـراجعه كنيد.



12ـ كفشهاي مكـاشفه, احمـد عزيزي, ص373 و 374 (بـا گزينش).



13ـ سوره نور, 27 و 28.



14ـ بقره, 77 و مريم 27 و 28.



15ـ بحـارالانـوار, علامه مجلسـي, ج72, ص401 و ج75, ص;401 كتــاب عوالـم, ج11, ص;628 المستدرك, ج2, ص375, ح3.



16ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج2, ص;26 كتـاب عوالـم, ج11, ص;158 رياحين الشريعه, ج1, ص193.



17ـ بحارالانـوار, ج41, ص;46 امالـي صدوق, ص;280 مناقب ابـن شهر آشوب, ص79.



18ـ نك: نهج الحيـاه, ص239 تا 267.



19ـ تفسيـر الامـام العسكـري, ص;330 تفسيـر البـرهان, ج3, ص;245 بحارالانوار, ج23, ص259.



20ـ امالي صدوق, ص;475 مناقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;340 اختصاص مفيد, ص31.



21ـ كتاب عوالـم, ج11, ص478 و ;605 رياحيـن الشـريعه, ج2, ص40.



22ـ بحـارالانـوار, ج23, ص;259 تفسيـر البـرهـان, ج3, ص245.



23ـ احقـاق الحق, ج21, ص26 و ;27 عوالــم المعارف, ج11, ص228 و 444.



24ـ نهج الحياه, ح57, ص102.



25ـ ينابيع المـوده, ص;199 احقاق الحق, ج10, ص;285 بحارالانوار, ج20, ص245.



26ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;323 حليه الاوليـإ ابـونعيـم اصفهاني, ج2, ص42.



27ـ دلائل الامـامه, ص3 و ;4 منـاقب ابـن مغازلـي, ص;380 احقــاق الحق, ج17, ص23.



28ـ تفسير البـرهان, ج4, ص;317 امالـي طـوسـي, ج1, ص;190 وسائل الشيعه, ج6, ص323.



29ـ ديـوان حـافظ; رك: پـالايـش نفـس, ص110, (بـا تلخيص).



30ـ رك: منازل السائليـن, ص31, (باب اخلاق); تفسير الكبير, ج16, ص127, ج19, ص146 و ج23, ص318 و 319 و 320.



31ـ اربعين حديث شيخ بهايـي, ص159, ح37. 32ـ رك: اربعيـن حديث امـام خمينـي(ره), ح20, ص321 تا 333.



33ـ ميزان الحكمه, ج3, (باب اخلاص), نك: تفسير كشف الاسـرار, ج1, ص388 و 327 و ج 2, ص722 و ج 8, ص386 و ج 10, ص574.



34ـ چشمه در بستـر, ص;202 رك: تفسيـر الكبيـر فخــر, ج11, ص;42 ج26, ص239 و ج 32, ص45.



35ـ اربعيـن حديث امام خميني(ره), ص333, نك: تفسير الكشاف, ج2, ص;751 تفسيـر كشف الكرار; ج1, ص322 و 327.



36ـ ريـاحيـن الشـريعه, ج1, ص;105 نهج الحياه, ص99, نك: تفسيـر مجمع البيـان, ج1, ص409 و ج 2, ص650.



37ـ عوالـم, ج11, ص;623 بحارالانـوار, ج67, ص249 و ج 70, ص249 و ج 71, ص184.



38ـ رك: خطبه فـاطمه زهـرا(ع) در مسجـدالنبـي(ص), رك: تفسيـــر المنيـر, ج8, ص126 و ج 11, ص283 و ج 16, ص45 و ج 30, ص346.



39ـ بحـارالانـوار, ج43, ص;73 رك: تفسيـر الميزان, ج2, ص390 و ج 11, ص83 و 160 و ج 15, ص30 و ج 16, ص25.



40ـ همـان, ص37, نك: تفسيـر نمـونه, ج9, ص377 و ج 12, ص578 و ج 25, ص354 و 356 و ج 27, ص214.